آب تره. اوتره. سیسنبریون. ماماچم چم. مچی. قردامینی (کردامی). سین. صاحب اختیارات گوید: سیسنفریون. سبزون است و قردامینی (کردامی نا) نیز گویند، از بهر آنکه بطعم قردامومن بود، و آن حرف است و آن نباتی است که در آب روید مانند قرهالعین چون تر بود گرم و خنک بود در دویم، وچون خشک گردد گرم و خشک بود در سیم. ورق وی پخته و خام خورند بول براند، و چون بشب ضماد کنند بر بثور لبنیه و بروز بشویند زایل گرداند - انتهی. و حکیم مؤمن گوید: نباتی است که در کنار آبها میروید برگش شبیه به برگ ترتیزک و در اول تکون مستدیر و در آخر باتشریف می شود، و او غیر جرجرالماء است، چه جرجرالماء درمیان آبهای ایستاده میروید و برگش بی تشریف است. تازۀ او در دوم گرم و خشک و یابس او در سیم، و مسخن و مدر بول و حیض و جهت علتهای باردۀ باطنی، و ضمادش جهت قروح و شور و کلف نافع است. داود ضریر انطاکی گوید: اما حرف الماء هو قلیل الحده یقارب السلق، لطیف، قلیل التحلیل، لانه لاینبت الا فی المیاه فهی تضعف قوته
آب تره. اوتره. سیسنبریون. ماماچم چم. مچی. قردامینی (کردامی). سین. صاحب اختیارات گوید: سیسنفریون. سبزون است و قردامینی (کردامی نا) نیز گویند، از بهر آنکه بطعم قردامومن بود، و آن حُرف است و آن نباتی است که در آب روید مانند قرهالعین چون تر بود گرم و خنک بود در دویم، وچون خشک گردد گرم و خشک بود در سیم. ورق وی پخته و خام خورند بول براند، و چون بشب ضماد کنند بر بثور لبنیه و بروز بشویند زایل گرداند - انتهی. و حکیم مؤمن گوید: نباتی است که در کنار آبها میروید برگش شبیه به برگ ترتیزک و در اول تکون مستدیر و در آخر باتشریف می شود، و او غیر جرجرالماء است، چه جرجرالماء درمیان آبهای ایستاده میروید و برگش بی تشریف است. تازۀ او در دوم گرم و خشک و یابس او در سیم، و مسخن و مدر بول و حیض و جهت علتهای باردۀ باطنی، و ضمادش جهت قروح و شور و کلف نافع است. داود ضریر انطاکی گوید: اما حرف الماء هو قلیل الحده یقارب السلق، لطیف، قلیل التحلیل، لانه لاینبت الا فی المیاه فهی تضعف قوته
پر سیاوشان. (بحرالجواهر). برخی گویند چیزی است از قبیل خزه که در آبهای راکد حوضها وغیره روید و ثمری دارد شبیه به عدس. نوعی از طحلب است. (کتاب ثالث قانون ابوعلی چ طهران ص 313). در تحفۀ حکیم مؤمن است که عدس الماء نوعی از طحلب است که خرء الضفادع گویند. (تحفه ص 181)
پر سیاوشان. (بحرالجواهر). برخی گویند چیزی است از قبیل خزه که در آبهای راکد حوضها وغیره روید و ثمری دارد شبیه به عدس. نوعی از طحلب است. (کتاب ثالث قانون ابوعلی چ طهران ص 313). در تحفۀ حکیم مؤمن است که عدس الماء نوعی از طحلب است که خرء الضفادع گویند. (تحفه ص 181)